پاسخ - ما باید این باور را در وجود خودمان تقویت کنیم که هر چه که در سر راه ما قرار می گیرد ، موضوع امتحان ماست . ما تا بحال می گفتیم بر اساس نداده های الهی امتحان می شویم ، بیایید باور کنیم که بر اساس داده های الهی هم امتحان می شویم . لا یکلف الله نفسا الا ... در سوره ی طلاق : ما به هرکس هر چه دادیم از آن امتحان می گیریم . یکبار شد که داده ی الهی را بشماریم و از نداده هایش گله نکنیم. اولین چیزی که خدا به همه ی ما داده است ، حیات است ، من زنده ام ، به من فطرت پاک داده است ، عقل داده است ، پدر و مادر خوب داده است و نعمت طهارت و پاکیزگی داده است . با تمام مشکلاتی که سر راهم بوده است ولی آلوده به گناه نشده ام . خیلی ها آلوده به گناه شده اند . به من وجود پیامبر اکرم و اهل بیت را داده ای و قرآن را به ما عطا کرده ای . لا یکلف اله نفس الا وسعها . من از این یک فرمول درست کرده ام . داده های الهی برای انسان ظرفیت درست می کند . ظرفیت برای انسان مسئولیت و تکلیف درست میکند . تکلیف برای انسان امتحان تولید می کند . امتحان زمینه ی سوالات قبل از قیامت را می دهد . پس از نداده های الهی از ما امتحان نمی گیرند . به ما نمی گویند : چرا پولی را که به تو ندادیم خرج نکردی ؟ چون نداشتم که خرج کنم . خوب حالا به تو چشم داریم ، پس از چشم سوال می کنند ، بله بپرسید . بیایید باور کنیم که این دنیا یک میدان مسابقه است . چند تا مورد برای مسابقه تعیین شده است . یکی با ماشین بنز ، یکی با یپکان ، یکی با ژیان ، یکی با موتور سیکلت ، یکی با دوچرخه ، یکی پیاده و یکی سینه خیز است . آیا این مسابقه عادلانه است ؟ یکنفر از من نمی پرسد قانون مسابقه چیست ؟ قانون مسابقه همین آیه است . از بنز سوار می خواهد با سرعت صد و پنجاه کیلومتر در ساعت برود و از پیکان سوار می خواهد که با سرعت صد کیلومتر درساعت برود و از آقای ژیان سوار میخواهد با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت برود و از موتورسوار میخواهد با سرعت شصت کیلومتر در ساعت برود و از دوچرخه سوار می خواهد با سرعت سی کیلومتر رد ساعت برود و از پیاده سوار می خواهد با سرعت پنج کیلومتر در ساعت برود و از آقای سینه خیز میخواهد با سرعت یک کیلومتر در ساعت برود . خوب حالا بقیه شرط چیست ؟ آقای سینه خیز اگر تو یک کیلومتر در ساعت رفتی و از تمام داده ای که به تو داده شده استفاده کردی ، نمره ات بیست است . آقای بنز اگر تو هم با سرعت صد و پنجاه کیلومتر در ساعت رفتی ، نمره ات بیست است . شما دو تا را بنابر این آیه قرآن یک جور پاداش می دهم . یعنی با این شرط ها مسابقه عادلانه میشود . یعنی کسی که یک کیلومتر رفته چون امکاناتش کمتر بوده ، داده هایش کمتر بوده با کسی که صد و پنجاه کیلومتر بوده ، یکسان پاداش می دهم . او بر اساس داده های خودش اطاعت از رسول کرده است . حالا شاید بگویند : شما که این ها را می گویید و شعار می دهید حتما در خانه مشکل ندارید . خیلی این طور نیست . اگر به خانه سری بزنید بچه ی بیمار ، اجازه خانه ، مشکلات جوانان همه ی این ها هست . خوب این ها نداده ها است . شما داده ها را بشمار تا تکلیفت را در مقابل آنها بدانی ، چون این از تو سوال میشود لذا به هر کس بیشتر دادند ، تکلیفش بیشتر است . در نداده ها هم یک جور امتحان است که ببینم خدا را محاکمه می کنم یا نه ؟ با امتحان سه تا باور ما باید تقویت میشود و این باور را باید تلقین کنیم که خدا نگاه میکند ، اتقو الله و قرار است در قیامت حساب و کتاب ذره ای بشود ، فمن یعمل مثقال ذرة خیره یره . و باور به اینکه شیطان یک لحظه من را ول نمی کند . با این وضعیت فقط به داده های خودم می پردازم . روایت داریم : هر کس این امتحانات را با معرفت بگذراند ، او را کلاس بالاتر می برند و الا به کلاس پایین تر می افتد . نه تنها این امتحان مایه رشد من نمیشود ، بلکه باعث سقوط من هم میشود . عزیزان من ، برای یکبار هم که شده تعدادی از داده های الهی را بشمارید . و ان تعدو نعمت الله لا تفسواها . حضرت موسی از برکه ای رد میشد و انسان علیلی را دید که چشم ، دست و زبان سالمی نداشت . موسی دید که زیر لب زمزمه می کند : ای کسی که یک لحظه لطف خودت را از من قطع نکرده ای . موسی تعجب کرد و گفت : خدایا به او چه دادی که این قدر تعجب می کند . حضرت موسی با سختی از او پرسید . او گفت : خدا همه ی چیزهای مادی را از من گرفته ولی خودش را به من داده است . خدا به من می گوید : می خواهم به تو نعمت بدهم . میگویم : اینجا که به من ندادی ، خدا می گوید : هنوز که حیات تو تمام نشده است . حیات اصلی تو آن طرف است . اگر حیات آخرت هم تمام شد و هیچی به تو ندادم ، آنوقت بگو خدایا به من ندادی و به بقیه دادی . این حیات تو سه تا اتاق دارد . اتاق اولش دنیا است و چهار دیواری است . اتاق دوم آن نیز برزخ است و چهار دیواری است . اتاق سوم قیامت است و اصلا دیوار ندارد . اگر من در اتاق اول چیزهایی به تو ندادم و به دیگران دادم ، تو باید بگویی من را با دیگران فرق گذاشتی ، هنوز اتاق دوم و سوم هم هست . اگر آنجا به تو ندادم بگو . برای خروج سالم از امتحانات سه کلمه شد . درست است که امتحان به ندادن هم میشود اما آن چیزی که برای ما تکلیف درست می کند ، داده های الهی است . من اگر تکلیف خودم را راجع به داده های الهی و نعمات الهی انجام بدهم ، نداده های را از ما سوال نمیکنند . نداده ها شما را ناسپاس نکند . نداده ها شما را به کفر و سوءظن نکشاند . با یاد این ها : خدا ، قیامت و وسوسه های شیطانی می توانیم به سوء ظن کشیده نشویم . باور کنیم که معلوم نیست امتحانات تکرار بشود . اگر امتحانات را خوب پاس کردیم به بالاتر می روییم . اگر کسی با بحث امتحان هم قانع نشد چه کار کند ؟ باز من می گویم باید در بحث امتحان حل بشود . باید پاسخ را پیدا بکنند . پیامبر از قول ادریس می گوید : من آمده ام که مردم را با گناهان هلاک کنم . در مقابل این تهدید ، ابلیس پیامبر فرمودند : علیکم بلاستغفار : استغفار زیاد کنید . آیه 23 سوره ی انفال میفرماید : تا تو در میان امت هستی و تا وقتی استغفار می کنند ، ما آنها را هلاک نمی کنیم. البته الان حضور فیزیکی حضرت نیست ولی استغفار هست . شیطان می گوید : تا مردم در دنیا از گناهانشان استغفار می کنند من نمی توانم آنها را هلاک کنم . اما شیطان دست بردار نیست و گام به گام است و گفت : این دفعه به سراغ احوالشان می روم . یعنی حالتهایی که دارند . آنهایی که نعمت زیادی دارند ، مست شان می کنم . آنهایی که نعمت کم دارند ، ناامیدشان می کنم . هم مستی و غفلت ما را از جاده خارج میکند و هم ناامیدی ما را از جاده خارج میکند . پس به سراغ احوالشان می روم و بر اساس نعمتها ، یا مست شان می کنم یا نا امیدشان می کنم . حالا سراغ اعمالشان می روم . یا قبل از عمل نمی گذارم وارد عمل بشوند یا عمل آنها را پوچ و توخالی می کنم یا عمل آنها را تخریب میکنم . با ریا و عجب تخریب می کنم و نمی گذارم عمل شان برای آنها بماند . شاید من نتوانستم شما را قانع بکنم که نسبت به خدا سوء ظن نداشته باشید چون این مکر شیطان است .